دیروز قمیشها سوختند
نستعلیق صدای سوختن
تحریر میشد
در پژواک قلمهای باد
در گوش دره ها
تلاوت خط ثلث تیرچوبی های سقف کومه ها
تحریر صدای شعله ها را
در حنجره های درد جزر و مد میداد
دود از بالای کومه ها سیاه مشق امیرخانی را
از دمشق سوخته ما
به شام خرابه میکشاند
قلم فرشچیان شاید قادر باشد
سایه شعله ها را
در مظلومیت آواز رودخانه ترسیم کند
صدای کبکها وصدای تیر شکارچی
باهم تمام میشوند
فاراب